راستی مردم ایران در عذاداریها از دُهل استفاده میکنند. بهتر نیست در افغانستان از تبله استفاده کنند؟ گرچه ما دُهل هم داریم که بیشتر به درد آتن می خورد. ناگفته نماند که صدایش طربناکتر از زیر بغلی است.
فکر کنم عذاداری باید در مساجد برگزار شود نه در سرکها. اگر عذاداری به سرکها کشیده شود نتیجه اش عین گفتار مولویها خواهد شد.
عیب دیگری هم دارد و آن این است که از کیفیت اصلیاش کاسته میشود به نمایش بیشتر میماند. آنوقت هر جوان زنجیرزن از شکافهای زنجیر چشمانش خیره به دنبال کسی میدود که به شکار در عطش است. آنوقت است که عذاداری بر شخص عذادار حرام میشود.
عیب دیگری هم دارد، آن این است که سرکها کاملا مسدود میشود اگر موتری حامل یک بیمار در حال مرگ، جهت راه یافتن به شفاخانه آرنگ سر دهد، زنجیر زنان و نوحهسرایان کربلا، از این عمل راننده خشمگین شده و این عمل را اهانت به امام حسین میدانند. بلافاصله در یک حمله سریع از طرف عذاران، اول راننده و بعد بقیه سرنشین همرا با شخص بیمار، جان شان را در راه آرنگ تسلیم میکنند. موتر بیچاره هم بصورت بیرحمانه تکه پارچه شده طیر، گیربکس، شاهپت، داشبورد، سلیندر و در اخر اسکلیت موتر هم باقی نمی ماند.
ضرری هم به دولت دارد هم از لحاظ امنیتی و هم مختل شدن نظم در جامعه و بروز خشم و نفرت در میان مردم.
راستی خوب است در افغانستان از شمشیر، کارد و چاقو در مراسم عذاداری استفاده نمیشود و شاید هم کسی بلد نباشد امکان دیگری هم هست که شاید متمدنتر باشند. ورنه چه صحنههای وحشتآوری میبود.
سخن اخر:
من قصد بیاحترامی به کربلا و امام حسین را ندارم و قصد اصالت دادن به دستاوردهای دنیای مدرن را هم. اما با این سطح از فهم و شعور انسانهای روی زمین هم مخالفم. فکر کنم این نوع اعمال وقیحانه و وحشیانه در هیچ جای از این کرهء زمین هم نقش نخواهد داشت. علت این نوع رفتارهای غیر انسانی در کشورهای افغانستان، پاکستان، ایران، عراق و لبنان را به جز فقر تعقل در آن چیزی دیگری قابل سنجش وجود ندارد.
عکسهای را که می بینید نمونهء از همین نوع برخورد ها است.
متاسفانه خرافات و انحرافات آنقدر به ابعاد وسیعش رشد کرده است که اصالت عاشورا بکلی محو شده است. باز هم خدا را شکر، کمی امیدواری به آینده وجود دارد چرا که مشکلات مردم افغانستان در این حوزه ها نیست.
این روزها با خود در اندیشه ام که این کجرویها ناآگاهانه و تقلید کورکورانه تا کجا ما را خواهد برد؟ فکر میکنم دیگر کار از کار گذشته است، خرافات به درجه اعلایش رسیده است حتی راه تعقل را هم بسته است. میترسم آخرالامر به جای برسد که دین و ایمان در انزوای کامل قرار گیرد. و آنوقت باید به دین جدید و رسول جدید انتظار کشید.
سخن آخر آخر:
حسین خونش را برلوحه تاریخ زمان ثبت کرد و مردانگی و وفاداری و زیر بار نرفتن را به انسانها آموخت. و آموخت که انسان موجودی است آزاد. حسین نه تنها مربوط به شیعههای عراق، افغانستان، ایران، پاکستان و لبنان است بلکه به انسانهای آزاده است. آنانیکه میخواهند آزاد بیاندیشند و آزاد زندگی کنند. روحش شاد